من و زهره در جنگل قدم زدیم و در زیبایی یک آبشار مسحور کننده غرق شدیم.بی خبر از او، دی ان ای بیگانه ام با ولع تکان خورد.همانطور که در برخوردهای ساحلی داغ افراط می کردیم، امیال پنهان من ظاهر شد و در یک برخورد پرشور به اوج رسید که هر دوی ما را بی نفس گذاشت.