هفته گذشته، رئیسم از من خواست که کامپیوترش را در خانه اش تعمیر کنم. من همیشه با تکنولوژی کار می کنم و موفق شدم آن را تعمیر کنم. اما وقتی لیلی لین، دوست دختر داغ، خالکوبی و مودارش، به ما پیوست، همه چیز به سرعت تغییر کرد. او به من یک ضربه عمیق و شدید زد و من را در بهت مهارت هایش رها کرد.