دیزی گارسیا، دخترخوانده تنومندش، هوس توجه پدر ناتنی اش را دارد. او در یک سفر انفرادی به خانه برمی گردد تا او را غافلگیر کند، بیکینی خود را می ریزد و او را با یک کار دستی شگفت انگیز و یک برخورد وحشیانه و پرشور اغوا می کند و فانتزی آنها را به واقعیت تبدیل می کند.