شوهر آبنوس من می داند که چگونه جادوی خود را بر روی جنگل آبدار من اعمال کند. هر روز صبح، او با یک دمنوش شگفت انگیز من را بیدار می کند و من را برای بیشتر التماس می کند. زبان ماهر او من را وحشی می کند و نمی توانم در برابر سوار شدن بر عضو تپنده اش تا زمانی که هر دو به خلسه برسیم مقاومت کنم.