مادربزرگ من، یک زن بداخلاق بی تنه و درشت، من را در حال دزدکی در اطراف خانه اش گرفتار کرد. او به جای داد زدن، سینه های فراوان خود را با متلک نشان داد و میل ممنوعی را شعله ور کرد. اغواگر باتجربه به من یک درس شفاهی شگفت انگیز داد و برخورد تابو ما را به یک تجربه فراموش نشدنی تبدیل کرد.