سابرینا، یک سبزه خیره کننده روسی، با یک غافلگیری از خواب بیدار می شود. معشوق او، یک مرد بیگ دیک، مشتاق است که صبحگاهی رابطه مقعدی داشته باشد. او بازی می کند و پس از برخی اقدامات دهانی، او به الاغ تنگ او نفوذ می کند و او را با ناله و تقدیر پوشانده است.