ویکتوریا والنسیا جوان با ناپدری خود در محل کار ملاقات می کند و یک برخورد داغ را آغاز می کند. علیرغم هشدار نامادری اش، او با جسارت پدرخوانده اش را خوشحال می کند و منجر به رابطه جنسی شدید و ممنوع می شود. اشتیاق خام آنها در دفتر آشکار می شود و مرزهای پویایی خانواده را کنار می زند.